بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

دلم برای یک نفر تنگ است . . .

نمی دانم کجاست. . .

نمی دانم چه می کند. . .

حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم. . .

رنگ موهایش را نمی دانم. . .

لبخندش را هم. . .

فقط میدانم که باید باشد و نیست. . .

آخرین نظرات

شیر صحرا

جمعه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۴۵ ب.ظ

آن موقع که صدام شهرهای ایران را موشک باران و بمباران می کرد، تیمسار آبشناسان نامه‌ای به او نوشت:

«اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می‌داند و نظریه‌پرداز جنگی است، پس به راحتی می‌تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه‌ای که می‌پسندد، بجنگد؛ نه این‌که با بمب افکن‌های اهدایی شوروی محله‌های مسکونی و بی‌دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»

در جواب نامه، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه‌اش به دشت عباس فرستاد تا به تیمسار آبشناسان یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. سال‌ها قبل در اسکاتلند تیمسار آبشناسان، ژنرال عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش‌های منتخب جهان دیده بود. آن‌جا گروه او اول شد و عراقی‌ها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقی دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خود او را اسیر کرد.

قسمتی وصیت‌‌نامه شهید آبشناسان:
... آرزو داشتم، حج را در زمان حیات انجام دهم، چنانچه شهید شوم، انجام شده است. محل دفن من، کربلا باشد، اگر راه کربلا را خود باز کردیم آسان است، ولی اگر زودتر شهید شدم، پیکرم به صورت امانی باقی بماند تا پس از باز کردن راه و انقلاب عراق، این کار انجام شود.
از فرزندانم می‌خواهم در کسب دانش و خدمت به اسلام، کوشا باشند...

شهید آبشناسان عادت داشت خوابهایی را که می دید، در دفترچه ویژه ای یادداشت کند در زیر یکی از رویاهای او را که تقریبا یک سال پیش از شهادتش مشاهده نموده، به قلم خود شهید می خوانیم:

بسمه تعالی 
خواب دیدم که بر روی زمین راه نمی روم، تقریباً پرواز می کنم، اما پروازم اوج ندارد. تقریبا دو سه متری زمین بود. مانعی در جلوی پرشم بوجود آمد که با گفتن یاعلی اوج گرفتم و از مانع عبور کردم و به پرواز ادامه دادم. 
15/6/1363 

                                                                                                       ********
در میان نوشته های امیر آبشناسان یک جمله بسیار جالب پیدا کردم. در اینجا آن را خطاب به همه مسئولین، بخصوص نظامیان عزیز می آورم. این جمله از نگارنده نیست. تاکید می کنم که عین دستخط شهید امیر آبشناسان می باشد. پس لطفا از دست حقیر عصبانی نشوید.
از خونهایی که ریخته شده هیچ گونه استفاده ای نشده. یعنی به ازای هر قطره خون، یک کلام تجربی جنگی می بایست استخراج و در آیین نامه ها منعکس گردد.
با عرض معذرت از تمام کسانی که این جمله را به خودشان گرفته اند.

نظرات (۱)

سلام 
        احسنت عالی بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی