بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

دلم برای یک نفر تنگ است . . .

نمی دانم کجاست. . .

نمی دانم چه می کند. . .

حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم. . .

رنگ موهایش را نمی دانم. . .

لبخندش را هم. . .

فقط میدانم که باید باشد و نیست. . .

آخرین نظرات

از تن گذشتیم

چهارشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۰ ق.ظ

افسران - از تن گذشتیم

از تن گذشتیم از جان گذشتیم از حق ولی نه

سلطه ستیزی مین بود و میدان بر ما گلوله پایان ندارد
گویی که ظالم سرگرم خویش است در ما خبر از ایمان ندارد
هربار دشمن جنگ آوری کرد کارون و اروند زنجیر می شد
سنگر به سنگر همبستگیمان برنده مثل شمشیر می شد
سکوی پرتاب سوی شهادت روی دو کوه دلباز می شد
فتح المبین و والفجر رانک با رمز زهرا آغاز می شد
وقتی هویزه دربند می رفت گویی که قران در زیر تن کس
این صحنه ها را هر کس که می دید نارنجکش را بر سینه می بست


از تن گذشتیم از جان گذشتیم از حق ولی نه

وقتی شلمچه در زیر هر بمب از شیمیایی فریاد می شد
شهر اسیرم تا صفر مرزی با جان فشانی آزاد می شد
ماچون به رختی پربرگ وباریم با تکیه برخاک ما استواریم
در قلب تاریخ تا زنده هستیم از هر تبرزن ترسی نداریم
آتش حریف دریای من نیست چون جامه افزود پرچم تلف کن
در تنگ بادت رزم آوری کرد کز زاوه را پاک از دشمنت کن
هربار دشمن جنگ آوری کرد کارون و اروند زنجیر می شد
سنگر به سنگر همبستگیمان برنده مثل شمشیر می شد...

***********



نظرات (۲)

۰۳ مهر ۹۲ ، ۲۰:۰۲ حسن امکانی
باسلام!
سایتتون خیلی خیلی پیشرفت داشته بهتون تبریک میگم...
ببخشید مدت بسیار طولانی نبودم حالا ممنون میشم به وبسایت جدیدمون سر بزنید و با هم تبادل لینک داشته باشیم!!!
پاسخ:
سلام
ممنون از توجهتون
حتما مزاحمتون  میشم
۰۴ مهر ۹۲ ، ۱۸:۰۵ کــربــ بلایی محـــــبــــــــ
سلامـــ
آقاجان سلام ...
نمی دانم از چه بگویم و از چه بگریم ...
از نبودنتان ...
یا از بودنتان ...
بودنتان هم همانند نبودتان سخت است ...
سخت است من باشم و تو نباشی ....
سخت است خویش را یار نامیدند و تو را مولای ... ولی ندانم کجایی ...
جمکرانی یا گوشه ای از شش گوشه ...
بر مزار مادر غریبت هستی و یا دیده دوخته ای به گنبد طلای جدت ... علی بن موسی الرضا ...
و یا نگاهت بر ایوان طلای جدت علی است ... عجب صفایی دارد ....
و یا ...
در خیمه خویش منتظر منتظران خویشی ... منتظر من ... بلکه آدم شوم و نوکری ز برای درگاهت ...
آقاجان ...
دعایم نکنی نوکر که هیچ ... آدم هم هیچ ... موجود نمیشوم ...
آقاجان ...
دعایم کن ...
دعای هدایت .... آدمیت ... شهادت
التماس دعا
یازهرا کربـــــ بلاانشاالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی