بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

دلم برای یک نفر تنگ است . . .

نمی دانم کجاست. . .

نمی دانم چه می کند. . .

حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم. . .

رنگ موهایش را نمی دانم. . .

لبخندش را هم. . .

فقط میدانم که باید باشد و نیست. . .

آخرین نظرات

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتخابات» ثبت شده است

بسم رب الشهدا

مدتی است که دیگر قلمم را به کار نگرفته ام.

مدتی است که دیگر قلمم مرا یاری نمی کند.

مدتی است که دیگر من قلمم را یاری نمی کنم.

زمانی طولانیست که قصد دارم از شهدا بنویسم ولی نشد. نه اینکه نخواهم، بلکه نشد.

فکر سیاه، دل سیاه، دست سیاه و قلم سیاه ...

این ها چیزی بودند که مانع من بودند.

پیش خود گفتم تا دلم را روشن نکردم ننویسم ولی فایده ای نکرد.

تصمیم گرفتم بنویسم تا دلم روشن گردد، اگر که لایق باشم.

پس بسم الله

مینویسم تا دلم روشن بشه !

آی شهدا شما در قنوتهای ساده تان چه گفتید که آسمانی شدید ؟

آی شهدا نگذارید مسیرتون دست نامردا و نا اهلا بیفته ؟

۲ ۲۳ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۰۰

گردان پشت میدون مین زمینگیر شد

چند نفر رفتن معبر باز کنن

14ساله بود

چند قدم دوید سمت میدان ... یکدفعه ایستاد!!

همه فکر کردند ترسیده!!!

یکی گفت: خب ! طفلک همش 14 سالشه!!!

پوتین هاشو داد به بچه ها و گفت: "تازه از گردان گرفتم ، حیفه! بیت الماله!"

و پا برهنه رفت...

۳ ۲۲ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۰۰

خیلی گشته بودیم،نه پلاکی،نه کارتی،چیزی همراهش نبود.

لباس فرم سپاه به تنش بود.چیزی شبیه دکمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد.

خوب که دقت کردم،دیدم یک نگین عقیق است که انگار جمله ای رویش حک شده. خاک و گل ها را پاک کردم.

دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم.روی عقیق نوشته شده بود: "به یاد شهدای گمنام"

۳ ۲۱ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۲۸

افسران - خاطره ای از برخورد مقام معظم رهبری با دختر و پسر جوان در کوهنوردی

یکی از دوستان می گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوه های اطراف تهران رفته بودند با دختر و پسری دانشجو، بر خورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع مناسبی نداشتند و تصور می کردند که آقا دستور دستگیری آنها را خواهد داد، ولی بر خلاف تصورآن دو، مقام معظم رهبری با آن ها احوال پرسی کردند و از شغل و فامیل بودن آن ها سؤال کردند، پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت که ما دوست هستیم،

آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آن دو صحبت کردند و بعد هم فرمودند: بد نیست صیغه محرمیتی در میان شما بر قرار شود و شما با هم ازدواج کنید و به آن ها پیشنهاد دادند که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیایید، من آمادگی دارم که شخصأ عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود، محضر آقا رسیدند.

آقا عقد آن ها را جاری کردند و با بر خورد کریمانه مقام عظیم الشأن ولایت، این دو جوان تغییر مسیر دادند و آن دختر غیر محجبه، به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو به یک جوان مذهبی مبدل شدند

آقای محمد امین نژاد(از کارمندان صدا و سیما- تهران)

۴ ۱۵ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۰۰
افسران - جوابی به بی‌حجابی بی‌دینی نیست. دلت باید پاک باشه !


می‌شنویم که میگن:

بی‌حجابی بی‌دینی نیست. دلت باید پاک باشه !

قبول... بی‌حجاب بی‌دین نیست...

اما قبول داری که حجاب از ضروریات بارز دینی داشتن هست؟

چجوری ممکنه که یه قلب پاک، از اجرای حکم خدا سرپیچی کنه؟

این قلب از چه چیز پاکه ؟ از گناه یا از اطاعت؟

نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْض، رو واسه همین دل پاکا گفتنا

حالا مگه نمیشه قلب و ظاهرت با هم پاک باشه ؟

امام علی(علیه السلام) فرمودند:

ایمان، به قلب و زبان و عمل است.

حواست به عملت باشه...

مواظب باش...

یا زهرا (س)

۲ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۰۰

افسران - املت با طعم عشق....

شاید هر کسی در طول عمرش غذاهای ویژه زیادی را در مکان‌های خاصی خورده باشد. غذاهایی که تا سالها و یا تا آخر زندگی طعم آن‌ زیر دندان آدم می‌ماند و با یاد آوری خاطره‌اش لحظات شیرینی زنده می‌شود. ممکن است این مکان‌ها در یک رستوران بسیار شیک بالای شهری باشد و یا در دورترین روستای کشور. شاید این غذا بره کباب شده باشد یا نان و پنیری ساده. چیزی که در این لحظات محوریت خاطرات را به عهده خواهد داشت لذت بردن در آن دقایق است.

هشت سال جنگ تحمیلی و حضور در میدان نبرد برهه ای از زندگی بسیاری از افراد است که هیچ‌گاه آن روزها را فراموش نمی‌کنند. خاطرات تلخ و شیرینی که در تاریخ خواهد ماند. اما وقتی از این آدم‌ها می‌خواهی یک ویژگی خاص از آن دوران بیان کنند اغراق نیست اگر بگوییم همه به صفا و صمیمیتش اشاره می‌کنند.

عکسی که مشاهده خواهید کرد رزمنده ای است در حال درست کردن یک املت ساده برای همرزمانش. ما که این رزمنده را نمی‌شناسیم ولی بی شک اگر او نیز این عکس را ببیند مزه این غذا برایش دوباره زنده خواهد شد

۲ ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۰۰


وزن : کمی بیشتر از پَر

سن : نصف سن من

ایمان : هزار برابر من

اخلاص : تا خود خدا

تقوا : بیشتر از فرشتگان

و بندگان مخلص خدا اینگونه اند.. 

خوش به سعادتتون ............ 

دست ما رو هم بگیرید ............. 


۲ ۱۲ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۰۰

افسران - پاکیزه ترین آب

این عکس در نخستین سال های دفاع مقدس، گرفته شده است. دو رزمنده در حال انتقال یک دبه آب با کمک سلاح خود می باشند. مشخصات تصویر، به خوبی از حال و هوای آن روزها حکایت می کند: کمبود امکانات انفرادی (هیچ کدام پوتین به پا ندارند) و حتی مایحتاج اجتماعی که آنان را وادار کرده است در گرمای خوزستان، شخصا اقدام به انتقال یک ظرف آب به محل اسقرار خود نمایند. نمی دانیم این آب قرار است برای چه نیازی استفاده شود. برای نوشیدن، یا برای شستشو. چند نفر قرار است به صورت جیره بندی از این آب استفاده نمایند و ...هر چه باشد، این آب قطعا از پاکیزه ترین نوشیدنی های جهان خاکی است. آبی که مجاهدان فی سبیل الله، برای تهیه و نقل و انتقال آن عرق ریخته اند. حقا که چنین آبی نوشیدن دارد.

به فدای لب عطشان حسینِ فاطمه(علیه السلام)

۳ ۱۱ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۰۰

بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟

گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!

۲ ۱۰ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۰۰

افسران - بالاترین پاداش...

انواع پاداش ها توی نیروهای نظامی وجود داره، از پاداش های مالی و پست و مقام گرفته تا اعطای درجه ی تشویقی.
اما پاداشی که حسن دنبالش بود از جنس این پاداش ها نبود.

بارها ازش شنیده بودیم که می گفت:" بالاترین پاداش برای من، لبخند رضایت رهبره".

یه بار که رهبری (حفظه الله) برای بازدید از پروژه ای اومده بودند و مسئولیت پروژه به عهده ی حسن بود، با اشاره به حسن گفتند:"طهرانی مقدم به هر قول و وعده ای که به ما داده وفا کرده و ندیده ام وعده ای بدهد و به آن عمل نکند".
بعد هم پیشانی حسن رو بوسیدند.

همون جا بود که به چشم دیدیم حسن بالاترین پاداش و آرزوی قلبی ش رو دریافت کرد.

جات خیلی خالی حاج حسن

۱ ۰۹ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۰۰