بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

دلم برای یک نفر تنگ است . . .

نمی دانم کجاست. . .

نمی دانم چه می کند. . .

حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم. . .

رنگ موهایش را نمی دانم. . .

لبخندش را هم. . .

فقط میدانم که باید باشد و نیست. . .

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکتر چمران» ثبت شده است

افسران - اوستا جلیل نوکرتم....

ایشون ناشناس میدون خراسونه . . .
روبروی بوستان کوثر . .  .
اوستا جلیل موتور ساز . . .

بهترین موتور ساز  تهرون و از اولین یاران دکتر چمران تو جنگ های نا منظم . . .

کسی که ترک موتورش چند بار آقا رو برده بود برا شناسایی مناطق جنگی .  . .

سال 61 که ترکش خمپاره درست خورد تو جمجمه اش  گفتن شهید شد و بردنش سرد  خونه . . . ولی تو سردخونه دیدن که زنده است و الان این  جمجمه ای که داره  مصنوعیه . . .

حالا از دست راستش  هم بگذریم که کلا کار نمیکنه . . .

چند سال بعد به  همراه پدرش میرن جماران خدمت امام (ره) . . .
جلیل میخواد امام رو بغل کنه که  اطرافیان اجازه نمیدن . . .
اینجاست که آقای خامنه ای میگن:
«ایشان را  می‌شناسم، از خودمان هستند، ما را در سوسنگرد چند بار برای شناسایی بردند»
وقتی  امام جلیل رو بغل میکنن و کاسه ی سرشو میبینن . . . گریه میکنن . . .

اوستا جلیل حتی نمیتونه حرف بزنه . . .
فقط چند کلمه : سلام،  بله، آقا، نه و یا علی . . .

باباش جانباز انقلاب .  . . برادرش شهید جنگ . . . خودش هم شهید زنده . . .

ـ جلیل میخنده:
وقتی پدرش از امام تعریف میکنه . . .

ـ گریه میکنه :
وقتی پدرش از خاطرات ابوالفضل برادر شهیدش  میگه . . .

ـ و با اشاره از پدرش میخواد سکوت  کنه:
وقتی که پدرش می‌خواد از کارهایی که جلیل در جبهه کرده بود حرف بزنه . .  .

فقط خواستم بگم خیلی مردی اوستا جلیل . . .

به  مولا خیلی مردی . . .

تویی  که زبونت . . .

جمجمه ات . . .

دستت و کل بدنت رو دادی  . . .

تا من و  امثال من امروز باشیم . . .

شاید لب باز نکنی و نگی که چیکارا  برامون کردی . . .

ولی چشمات شهادت میدن که کم نزاشتی . . .

دمت  گرم

افسران - اوستا جلیل نوکرتم....  افسران - اوستا جلیل نوکرتم....

۱ ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۳۳
اشلو . . .