
وزن : کمی بیشتر از پَر
سن : نصف سن من
ایمان : هزار برابر من
اخلاص : تا خود خدا
تقوا : بیشتر از فرشتگان
و بندگان مخلص خدا اینگونه اند..
خوش به سعادتتون ............
دست ما رو هم بگیرید .............

وزن : کمی بیشتر از پَر
سن : نصف سن من
ایمان : هزار برابر من
اخلاص : تا خود خدا
تقوا : بیشتر از فرشتگان
و بندگان مخلص خدا اینگونه اند..
خوش به سعادتتون ............
دست ما رو هم بگیرید .............

این عکس در نخستین سال های دفاع مقدس، گرفته شده است. دو رزمنده در حال انتقال یک دبه آب با کمک سلاح خود می باشند. مشخصات تصویر، به خوبی از حال و هوای آن روزها حکایت می کند: کمبود امکانات انفرادی (هیچ کدام پوتین به پا ندارند) و حتی مایحتاج اجتماعی که آنان را وادار کرده است در گرمای خوزستان، شخصا اقدام به انتقال یک ظرف آب به محل اسقرار خود نمایند. نمی دانیم این آب قرار است برای چه نیازی استفاده شود. برای نوشیدن، یا برای شستشو. چند نفر قرار است به صورت جیره بندی از این آب استفاده نمایند و ...هر چه باشد، این آب قطعا از پاکیزه ترین نوشیدنی های جهان خاکی است. آبی که مجاهدان فی سبیل الله، برای تهیه و نقل و انتقال آن عرق ریخته اند. حقا که چنین آبی نوشیدن دارد.
بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!

انواع پاداش ها توی نیروهای نظامی وجود داره، از پاداش های مالی و پست و مقام گرفته تا اعطای درجه ی تشویقی.
اما پاداشی که حسن دنبالش بود از جنس این پاداش ها نبود.
بارها ازش شنیده بودیم که می گفت:" بالاترین پاداش برای من، لبخند رضایت رهبره".
یه بار که رهبری (حفظه الله) برای بازدید از پروژه ای اومده بودند و مسئولیت پروژه به عهده ی حسن بود، با اشاره به حسن گفتند:"طهرانی مقدم به هر قول و وعده ای که به ما داده وفا کرده و ندیده ام وعده ای بدهد و به آن عمل نکند".
بعد هم پیشانی حسن رو بوسیدند.
همون جا بود که به چشم دیدیم حسن بالاترین پاداش و آرزوی قلبی ش رو دریافت کرد.
جات خیلی خالی حاج حسن

ای دل نگران که چشم هایت بر در
شرمنده که امروز به یادت کمتر
جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق
مظلوم ترین عاشق دنیا ! مادر!
عکس شهید داوود حق وردیان در آغوش مادر بزرگوارش

عکسی که می بینید، در جریان یک آیین اعزام داوطلبان بسیجی به جبهه های نبرد گرفته شده و به گونه ای هنرمندانه، سه گونه وداع را در خود جای داده است
به گزارش جهان نیوز، سخت ترین وداع ها در سال های دفاع مقدس، وداع بسیجیان متاهل با همسران و فرزندانشان بود. مرد یک خانه می رفت که شاید بازنگردد و زن و فرزندانی که تنها تکیه گاهشان در زندگی را بدرقه می کردند، در جدالی میان احساسات خود و اعتقاداتشان، توان خود را به کار می بستند که او را مکدر و خونین دل به هجرت مجاهدانه اش راهی نسازند. و چه سخت بود این جدال.
عکسی که می بینید، در جریان یک آیین اعزام داوطلبان بسیجی به جبهه های نبرد گرفته شده و به گونه ای هنرمندانه، سه گونه وداع را در خود جای داده است: پدری با فرزند جوانش، مردی با همسرش و مادری با فرزندش خداحافظی می کنند. در این میان، چهره اندیشناکِ مردی که همسرش را در پیش رو دارد، بیشتر جلب نظر می کند. بانوی خانه سخنانی می گوید که مردش را سخت به اندیشه وا داشته است. کاری است که تنها به یدِ مردانه او محقق خواهد شد اما جبهه ای دیگر و مجالی دیگر او را می طلبد و...
چه سخت بود وداع مردانِ جنگ با همسر و فرزندانشان.

عکس اول را در آورد: این پسر اولم محسن است.
عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن: این پسر دومم محمد است، دوسال با محسن تفاوت سنی داشت.
عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛ رفت بگوید این پسر سومم..
سرش را بالا آورد، دید شانه های امام(ره) دارد می لرزد..امام(ره) گریه اش گرفته بود..
فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت:
چهارتا پسرم رو دادم که اشکتو نبینم..
همین..