بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

دلم برای یک نفر تنگ است . . .

نمی دانم کجاست. . .

نمی دانم چه می کند. . .

حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم. . .

رنگ موهایش را نمی دانم. . .

لبخندش را هم. . .

فقط میدانم که باید باشد و نیست. . .

آخرین نظرات

۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

افسران - نماز آخر...

انفجار خمپاره زمین زیر پامونو به لرزه انداخته بود و همه ما از ترس رفته بودیم ته سنگر تا از ترکش و خمپاره در امان باشیم. اما حسین که حدوداً پانزده ساله بود داشت پوتیناشو در میاورد. 
زل زدم بهش که تو این وضعیت که میخوایم راه بیافتیم برا عملیات این چه کاریه که داره انجام میده!!! آستیناش رو بالا زد و جلو سنگر با آب قمقمه وضو گرفت صورت نورانیش مثل یه تیکه بلور زیر نور منورها میدرخشید. 
تو اون اوضاع سخت و نفس گیر جلوی در سنگر وایستاد برا نماز، مسئول تیم با عصبانیت گفت: حسین این چه کاریه؟ الان ترکش میخوری... حسین با آرامش خاصی گفت:" شما مسئول مایی ولی اجازه بده این نماز آخرمو قشنگ بخونم!" همه نماز قشنگ حسین رو شب کربلای پنج دیدیم و اما دیگر حسین را تا به امروز کسی ندید.



شهید مفقود الجسد حسین سپهر

۴ ۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۱۳

افسران - ☀ 【 تـولـدتــــ مبـارکـــ آقـا 】 ☀

السلام ای حضرت سلطان عشق

یا علی موسی الرضا ای جان عشق

السلام ای بهر عاشق سرنوشت

السلام ای تربتت باغ بهشت

ولادت باسعادت سلطان، امیر و ولی نعمت تمام ایرانیان، حضرت رضا (ع) مبارک
.
.
.

.

.

.
برای تبریک گفتن تولد امام رضا(ع) به خودشان میتوانید با این شماره تماس بگیرید:05112003334

*******

 این هم یه مولودی زیبا واسه دوستان


دریافت

۳ ۲۶ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۰۵

اروند می‌تواند به خزر بریزد

و خزر می‌تواند به سواحل بوشهر بکوبد

برف اردبیل می‌تواند در بندرعباس ببارد

و شرجی بندر عباس می‌تواند عرق یزدیها را در بیاورد

خرمای بم می‌تواند در منجیل بپزد

و باد منجیل می‌تواند منارهای اصفهان را بجنباند

باران رشت می‌توان بر زابل بریزد

و شنهای زابل می‌تواند تهران را مدفون کند...

...

من اما مقصدی جز تو نمی‌توانم داشته باشم

و فقط مشهد می‌تواند در پایان این پرواز بی‌پایان نشسته باشد ...

۱ ۱۸ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۳۵

افسران - من بی کس و کار نیستم..........

از کمیته تفحص مفقودین با منزل شهید تماس گرفتند
خانمی گوشی را برداشت.
مثل همه ... موارد قبلی با اشتیاق گفتند که بعد از بیست و چندسال انتظار،
پیکر شهید پیدا شده و تا آخر هفته آن را تحویلشان می دهند.

برخلاف تمام موارد قبلی ،آن طرف خط،خانم فقط یک جمله گفت :

حالا نه.می شود پیکر شهید را هفته آینده بیاورید.؟ . . .

۹ ۱۲ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۵۵
سردار شهید عباس محمد ورامینی، رئیس ستاد لشکر 27 محمدرسول الله(ص)
عباس محمد ورامینی (معروف به عباس ورامینی) در پنجم مردادماه سال ۱۳۳۳ ه.ش در محله پاچنار تهران چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در میان کودکان مستضعف محله زادگاهش سپری کرد . . .
۲ ۰۶ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۰۰
افسران - اینم از یه بسیجی که مرگ رو به بازی گرفته بود ...
صرفا جهت تنوع
۴ ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۵۴

افسران - چشمانت را بستی...

چشمانت را بستی که شرمنده ات نشویم ما...


چشمانت را بستی روی همه گناهان ما...


روی همه ی خطاهای ما


روی جریان های انحرافی


ما هم همین کار را کردیم


چشممان را بستیم روی خون های شهدا...


تنها کارمان،شد کوچه به نامتان زدن...


میدان را به اسمتان گذاشتن...


این شد تمام سهم شما از جنگ...


سهمیه ای هم اگر ماند،شد داغ دل فرزندانتان....


خون شما را بعدا خون دل کردند به سید علی....


خوشا به حالت


بسیجی شدی


بسیجی ماندی


بسیجی زنده شدی...

پ.ن:و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا...

۲ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۱۰