نامه ای از شهدا
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اگر از احوالات اینجانب و همراهان خواسته باشید ملای نیست جز بی حضوری شما.اینجا هوا معتدل است.نه شب داریم نه سرما و نه گرما.قرآن می خوانیم و بالا می رویم. باغ ها پر میوه است و پرندگان می خوانند.رودها جاری است و گل و سبزه و ریحان دشت ها را تصرف کرده اند. ابراهیم همت در سربلندی کامل به سر می برد و همسایه ی اهل بیت است. عباس کریمی،ردانی پور،دستواره و سایرین سلام میرسانند. شبهای جمعه به زیارت امام حسین(ع)می رویم و آقا با ما مهربانی می کند. مصطفی هم حالش خوب است.چمران را می گویم.حمید و مهدی باکری هم خوبند.مهدی همیشه با احمد کاظی در تماس بود تا بالاخره احمد هم آمد پیش ما. هر کس در دنیا هر جوری شهید شد این طرف جلوه ای دیگری دارد.
ابراهیم با امام حسین(ع)برو بیایی دارد.بنده هم غلام حضرت عباس(ع)هستم.
حمید باکری با حضرت زهرا(س)سر و سری دارد. علم الهدی که از قرآن توی جیبش شناختندش با امام حسین(ع)ردیف است.
خلاصه همه خوب هستیم،اگر اسم کسی از قلم افتاد مرا عفو کنید. داریم تدارک پذیرایی از شما را می بینیم. برای اینکه دست ما بازترباشه بی وضو وارد جبهه نشوید.زیارت عاشورا زیاد بخوانید شان سفر به عتبات ما را حفظ کنید.
من از طرف خدا و معصومین علیه السلام به همه ی شما سلام می رسونم.
به امید دیدار بر دروازه بهشت.
والسلام علی عبادالله الصالحین
حاج حسین خرازی