بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

دلم برای یک نفر تنگ است . . .

نمی دانم کجاست. . .

نمی دانم چه می کند. . .

حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم. . .

رنگ موهایش را نمی دانم. . .

لبخندش را هم. . .

فقط میدانم که باید باشد و نیست. . .

آخرین نظرات

ما مقصریم!

چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۰۰ ق.ظ

 چادری ها زهرایی نیستند

 

دوست خبرنگارم مرا به او معرفی کرده بود. وقتی که گفت توبه‌نامه را برای دادگاه  می‌خواهد تعجب کردم و گفتم: “خانم! توبه یک امر قلبی است و با نامه انجام نمی‌شود”.  مشاورش به او پیشنهاد کرده بود که برای تخفیف گرفتن از دادگاه از مراجع نامه بگیرد.  اتهامش توهین به مقدسات بود؛ گویا حجاب، دین و پیشوایان دینی را در محیط فیسبوک به  سخره گرفته بود.

صدایش بر ندامتش و صداقتش شهادت می‌داد. او از اتهاماتش سخن می‌گفت و من  اتهاماتم را از زبان او می‌شنیدم. او باید در محکمه دنیا پاسخگو می‌بود و من باید  خودم را برای محاکمه در محکمه خداوند متعال آماده می‌کردم. نمی‌دانستم چگونه، اما  می‌دانستم که باید از او حلالیت بطلبم، آن هم به شکلی که فکر نکند برایش فیلم بازی  می‌کنم و یا می‌خواهم با این چهره او را به دین جذب کنم.

سخنش که تمام شد از او حلالیت طلبیدم. “ببخشید خانم ما مقصریم”. من و من و من  مقصر بودیم که دختر جوان اینگونه درباره دینش به قضاوت نشسته بود. توهین او پرده از  کم‌کاری ما بر می‌داشت او سوال‌های ذهنش را مطرح کرده بود؛ سوال‌هایی را که شاید از  رودررو مطرح کردنش می‌هراسید. مانده بودم که با کدام دفتر هماهنگ کنم. به کجا باید  می‌رفتم که هم در دادگاه موثر باشد و هم با برخورد نامناسب بیش از این باعث  دین‌گریزی یک جوان نشوند؟!

صفائیه، روبروی کیوسک روزنامه‌فروشی، محل قرار ما شد. تلفن همراه به دست، یکدیگر  را پیدا کردیم. دختر چادر به سر و با چهره‌ای مذهبی آمده بود. سلام که کرد از پس او  پیرمردی سلام کرد. وای دلم ریخت. نگاهش هنوز دلم را می‌سوزاند. شکسته اما روشن،  کوتاه قامت و لاغر اندام کلاهش را در دستان چروکیده مشت کرده بود. چشمانش را و  نگاهش را نمی‌توانم توصیف کنم.

همه حرف‌هایش در چشمانش بود. پدری که برای دخترش نگران است و حالا چشم به من  دارد که برایش کاری بکنم. دلم با نگاهش بارانی شد. از خجالت سرم را پایین انداختم و  او را اول به منزل استاد بردم. مطمئن بودم که استاد با او پدرانه برخورد می‌کند. در  مسیر راه به دختر گفتم صادقانه سخن بگو. اینجا کسی شما را به خاطر گذشته‌ات و افکار  دیروز و حتی امروزت سرزنش نخواهد کرد”.

منبع : حجاب نیوز

نظرات (۴)

۰۸ دی ۹۲ ، ۱۶:۰۳ سجاد مؤذنی

به نام خدا
سلام دوستان
یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود ، بدون تعارف
به نظرتون چرا دیگه هیچ کس حاضر نیست که اسم بچه‌اش رو «غضنفر» بزاره؟!
(غضنفر: شیر، مرد با صلابت، شجاع؛ از القاب امیرالمؤمنین علیه السلام).
بله، چون به مرور زمان اینقدر توی جوک‌هامون لقب غضنفر رو مسخره کردیم که
می‌ترسیم وقتی بچه‌مون بزرگ بشه همه بهش بخندن

چرا بعضی‌ها به نام‌های مبارک امامان نهم و دهم علیهما السلام، می‌خندن؟!
چون هرجا معتادی بود اسمش رو می‌ذاشتیم «نقی» (= پاکیزه و تمیز) یا «تقی»
(آتقی) (= با تقوا و پرهیزگار) و اصلا هم حواسمون نبود که چه می‌کنیم
اگر تونستید به من بگید که چرا به اجناسی که از مد افتاده می‌گیم «جواد»
(به آدم پرت میگیم جواتی)؟!!! مگه بین «جواد = بخشنده و با سخاوت» و از
مد افتادن یک جنس رابطه‌ای هست؟

چه کسی اولین بار جوک‌های اصغری و اکبری رو ساخت؟ منظورش چی بود؟و...
ما چرا حساسیت نشان ندادیم؟
شاید دقت نکرده باشید؛ مدتی داشتند در جوک‌های ترکی، کنیه «ابوالفضل» را وارد میکردند...
شما را به خدا و خواهش می‌کنم اگه می‌کردید، دیگه این کارها رو نکنید که
بقیه هم جرأت نکنند که مقدّسات را مسخره کنند و هرکس هم این کار رو کرد
لااقل یه تذکر زبانی مؤدبانه بدید (جوک، علیه قومیتها اشکال شرعی داره چه
برسه که اسامی والقاب ائمه هم درش گنجونده بشه).
حالا هم اگه قبول دارید که این کارها اشتباه بوده و اگه خجالت نمی‌کشید
از اینکه بقیه بهتون بگن اُمّل، این ایمیل رو برای دوستاتون بفرستید،
بدون اینکه بعضی از ایمیل‌های دوستاتون رو از فهرست خارج کنید!!!!
و
1. اگه ایمیل یا پیامکی حاوی این اسامی مقدس بود، فروارد نکنیم و یا
اسامی رو حتما تغییر بدیم و به فرستنده هم به بهترین زبان، تذکر بدیم.
2. اگر در جمعی بودیم که کسی با این کلمات جوکی تعریف کرد یا به نحو بدی
از این اسامی استفاده کرد، واکنش ما با دیگران متفاوت باشه، طوری باشه که
گوینده متوجه بشه ما از این کار خوشمان نیامد و این کار درست نیست.
ممنون که وقت گذاشتید و اندیشه کردید؛ با رعایت این نکته ساده، شاید چند
سال دیگه خبری از این استهزاء (القاب ائمه) نباشه. ان شاء الله.
وحرف آخـر:
فرق اروپایی‌هایی که کاریکاتور رسول خدا وائمه رو میکشن، با مایی که
القاب آنها را در جوک‌هایمان استفاده میکنیم چیه؟

۰۹ دی ۹۲ ، ۱۶:۰۰ طلبه امروزی

سلامی و درودی

با دو مطلب «هاشمی بدون روتوش» بروز هستم . در این مطلب نگاهی تاریخی به شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی شده است .

+ مطالبی درباره حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی و دکتر حسن روحانی و محمود احمدی نژاد

۱۳ دی ۹۲ ، ۰۱:۲۳ مصطفی طالبیـ
شاید یک روز صبح این عقل مصلحت اندیش را  روی اُپن آشپزخانه مان جا گذاشتم و رفتم به کربلا.  کسی چه می داند؟


لینک شدید...+اگه خواستین لینک کنید...
سلام
عیدتون مبارک.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی