بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است

بسم رب الشهدا و الصدیقین

دلم برای یک نفر تنگ است . . .

نمی دانم کجاست. . .

نمی دانم چه می کند. . .

حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم. . .

رنگ موهایش را نمی دانم. . .

لبخندش را هم. . .

فقط میدانم که باید باشد و نیست. . .

آخرین نظرات

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چاوش» ثبت شده است

سردار شهید عباس محمد ورامینی، رئیس ستاد لشکر 27 محمدرسول الله(ص)
عباس محمد ورامینی (معروف به عباس ورامینی) در پنجم مردادماه سال ۱۳۳۳ ه.ش در محله پاچنار تهران چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در میان کودکان مستضعف محله زادگاهش سپری کرد . . .
۲ ۰۶ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۰۰

افسران - چشمانت را بستی...

چشمانت را بستی که شرمنده ات نشویم ما...


چشمانت را بستی روی همه گناهان ما...


روی همه ی خطاهای ما


روی جریان های انحرافی


ما هم همین کار را کردیم


چشممان را بستیم روی خون های شهدا...


تنها کارمان،شد کوچه به نامتان زدن...


میدان را به اسمتان گذاشتن...


این شد تمام سهم شما از جنگ...


سهمیه ای هم اگر ماند،شد داغ دل فرزندانتان....


خون شما را بعدا خون دل کردند به سید علی....


خوشا به حالت


بسیجی شدی


بسیجی ماندی


بسیجی زنده شدی...

پ.ن:و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا...

۲ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۱۰

افسران - شهدا شرمنده ایم...

خدایا

مرا بکش

می خواهم

زندگی کنم!


کشته های خدا

را شهید صدا زدند و

ما بقی را

میت!


" التماس دعا از همگی....."

۶ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۰۰


داستانی بسیار زیبا از رفتار محبت آمیز امام خامنه ای با خانواده یک شهید ارمنی واقعا خواندنی است.

۳ ۲۹ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۰۵

افسران - تقوا به ریش نیست ، به ریشه است.

اگر قرار باشد هر کس که محاسنش بلند تر است ، محترم تر باشد باید گفت که القاعده بهترین مردم هستند.
به جای ریش (محاسن) سیاست مداران ، به ریش (زخم) های مردم بپردازیم .
رجایی ریش نداشت ، اما ریشه داشت ؛ و خوب زخم های مردم را می شناخت .

 

۷ ۲۹ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۵۵

افسران - هیس... بسیجی ها فریاد نمی زنند!

چند روز پیش همراه چندتا از دوستای عزیزم برای دیدن فیلم "هیس... دخترها فریاد نمی زنند!" به سینما رفتیم...

۵ ۲۷ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۰۰

در اوایل جنگ یک بار زخمی شد، اما به اشتباه خبر شهادت او در منطقه پیچید. مردم دشت عباس در جنوب غربی ایران در استان ایلام که بیشتر همرزمانش بودند، با شنیدن خبر شهادتش، به او لقب «شهید صحرا» دادند، ولی هنگامی که پس از درمان سطحی، به منطقه برگشت و اهالی دشت عباس او را زنده دیدند، وی را «شیر صحرا» نامیدند. در پی این رویداد، آن چنان پرآوازه گردید که رادیوهای دشمن هم با همین عنوان از او نام می‌بردند. در دفتر کارش این شعر نقش بسته بود که «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسودگی ما عدم ماست.» بیتی که اکنون بر سنگ آرامگاهش نقش بسته است.

۱ ۲۵ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۴۵
۱۲ ۱۰ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۵۹

این شبها...

از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد ...


این شبها چشمانم را با آب توبه می شویم


و کلام قرآن در دهانم می ریزم


تا خواب چشمانم را نیازارد...

th?id=H.5005905666246176&pid=15.1

این شبها تمام آینه ها را صدا کنید

گاه اجابت است رو به سوی خداکنید

ای دوستان آبرودار در نزد حق

درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید

th?id=H.4717223820330568&pid=15.1

شب قدر، شب شناخت قدر خویش است!

۴ ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۰۶